شروع خاطره به کمک عبارت های کلیشه ای
همیشه بین زمان تصمیم گیری برای نوشتن و زمان قلم به دست گرفتن، فاصله ای هست که باید سعی کنید آن را به حداقل برسانید. اگر این فاصله زمانی زیاد شود، سبب تنبلی، سستی اراده و دور افتادن از موضوع مورد نظر جهت نوشتن می شود. برای جلوگیری از این کار و کم کردن فاصله می توانید فعلا از برخی عبارت های کلیشه ای برای شروع خاطره استفاده کنید تا به قول معروف” استارت یا کلید کار زده شود” و مشکل شروع نوشتن را نداشته باشید.
عبارت هایی که می توانید برای شروع خاطره از آنها استفاده کنید، اینها هستند:
1. استفاده از یک زمان: “صبح بود” یا “سال 58 بود…"؛
2. استفاده از یک صحنه ساکن و سپس جان بخشیدن به آن: “من و مجید لب شط نشسته بودیم که…"؛
3. استفاده از یک رویداد تاریخی: “در جریان جنگ تحمیلی…"؛
4. استفاده از یک مقطع سنی تحصیلی: “کلاس اول ابتدایی بودم…"؛
5. استفاده از وضعیت هوا: “سه روز متوالی برف باریده بود” یا “هوا ابری بود"؛
6. استفاده از یک مقدمه: “کار کردن در یک مدرسه استثنایی مشکل است؛ اما به انسان آرامش و رضایت خاطر می دهد. در یکی از مدارس استثنایی تهران کار می کردم…"؛
7. استفاده از یک توضیح مختصر: “در سال های خیلی دور، مدیر یکی از دبیرستان های اراک بودم. یک روز از دروازه شهر خود، راه افتادم که به سمت مدرسه…” یا “چهار سال اسیر بودم. یک روز در زندان…”
8. معرفی یک شخصیت: “او هم مهاجر بود. از مهاجرانی که به خاطر ویران شدن خانه و کاشانه شان به دست عراقی ها، به دیگر شهر ها و روستاها مهاجرت کرده بودند.” یا “موجود عجیبی بود. اسمش رضا بود…"؛
9. استفاده از یک اتفاق: “در سال 1360 در شهداد کرمان، زلزله شدیدی رخ داد…"؛
10. استفاده از مکان: “نزدیک مرز عراق بودیم."؛
11. استفاده از یک توصیف یا صحنه پردازی: “بادی سرد زوزه کشان خودش را به پنجره کلاس می زد که به جای شیشه با مقوا بسته شده بود."؛
12. “یادش بخیر آن روزها…” یا “عجب روزهایی بود"؛
13. یادم می آید که…؛
14. هیچ وقت یادم می رود…؛
15. در خاطرم هست که …
منبع:آداب کتاب نویسی، سید حسین اسحاقی، ص91