آیا ما زیادی می خریم؟!
شده که از هایپر مارکت یا فروشگاه بزرگ شهرتان خرید کنید و وقتی صندوق دار مبلغ خرید شما را اعلام می کند، شگفت زده و متحیر شوید؟ با خودتان حساب می کنید که” من که چیزی نخریدم. چهار قلم جنس مورد نیاز خانه را برداشتم!” و این چهار قلم جنس یک وقت هایی چهار صد هزار تومان، پانصد هزار تومان و حتی بیشتر شده است. به راستی چرا این طوری می شود؟ در این نوشتار می خواهیم اشتباهات خودمان را در اینجور فروشگاهها بررسی کنیم.
1. مغلوب تبلیغات
چیزی که همیشه ما را بین سریالها و فیلم های سینمایی کلافه می کرد دقایق طولانی تبلیغات تلویزیونی بود. حالا دیگر هر طرف سر می گردانی، تبلیغات مفصلی از اجناس و فروشگاه ها و برند ها می بینی. تبلیغاتی رنگارنگ و هوس برانگیز. شوره سر آدم به یک بار شستشو از بین می رود. معرکه است لابد! در فلان ظرف، رب دیگر کپک نمی زند. باید این سری بخریم. فلان برند، آدم را خیلی شیک و باکلاس نشان می دهد. با اینکه گران است، باید چند قلمش حتما در خانه مان باشد. این پوشک بچه، اگر چه گران تر است اما خوش فرم تر به نظر می رسد. اینها حقیقتی تلخ است که ما اگر چه از مسحور تبلیغات شدن خودمان بدمان می آید ولی به شدت هم همراه تبلیغات، زندگی خودمان را پیش می بریم و یادمان می رود که داریم بهای اضافه ای بابت چیزی که پوچ است، می پردازیم.
2. کنجکاوی
بسته های رنگارنگ، همیشه ما را جذب می کنند. حتی اگر ندانیم محتوای این بسته رنگی رنگی، چه چیزی است، آن را می خریم. امتحان کردن یک چیز تازه آنقدر برایمان هیجان دارد که نگران پولش نیستیم. دیده ام کسی که از قهوه متنفر است، بسته قشنگ و طلایی رنگی را خریداری کرده بی آنکه بداند محتوای قهوه تلخ تلخ است.
کنجکاوی ما در میان قفسه هایپر مارکت به اوج خودش می رسد. دنبال چیزی هستم که زندگی ما را از این رو به آن رو کند انگار و پیدا هم نمی کنیم هیچ وقت.
3. سبد های بزرگ
استفاده از چرخ های خرید، به خاطر بزرگ بودنشان می تواند شما را برای خرید بیش از حد برانگیخته کند! اینکه این سبد هنوز جا دارد و می شود باز هم بین قفسه ها چرخید، در ناخودآگاه ماست. ماکارونی در شکلها و رنگهای مختلف، از هر کدام هم دو سه تا، نوشابه ها و نوشیدنی هایی بامزه های مختلف، دستمال کاغذی هایی که جلد های قشنگی دارد از هر کدام هفت هشت تا، میگوهای شکلی، خمیر پیراشکی، خمیر پیتزا، حبوبات مختلف در حجم زیاد، چند مدل سس و پنیر و ماست. ما قرار است اینها را کجای یخچال فریزرمان انبار کنیم؟!
4. دور شدن از زندگی سنتی
حالا دیگر سبزی هم برایمان پاک می کنند. پیاز سرخ می کنند و سیب زمینی خلالی نیم پز را برایمان آماده کرده اند. همه چیز حول این محور است که زمان کمتری برای طبخ بگذاریم. در عوض آیا قرار است به زندگی بیشتر برسیم؟ خیر! چون اسیر تلگرام و اینستا گرام و … هستیم و همه چیز زمان را از ما می دزدد به جای آنکه ذخیره کند. پس اینهمه اشتیاق برای زندگی مدرن چرا؟ می بینیم آن دلخوشی های قبلی روز به روز کمتر می شود اما باز هم فرصت مثلا دور هم سبزی پاک کردن را از خودمان می گیریم. قفسه های هایپر مارکت، ایرانی زیستن و سنتی زیستن را از ما گرفته اند.
نوشته احسان رضایی نژاد
دیده شده در ماهنامه فرهنگی اجتماعی و آموزشی قدر، شماره 101
لله ملک السماوات و الارض و ما فیهن و هو علی کل شیء قدیر
آیاتی داریم که اشاره می کنند خدا مالک عالم است. مالک همه چیز، زمین و زمان. پس هر موجود صاحبی دارد باید اموراتش را انجام دهد و حواسش به نیاز هایی که مملوک حتی از آنها خبر ندارد هم باشد. اصلا بار مملوک روی دوش مالک است.
راستش خود عزیزی همیشه هم چیز بدی نیست. مثل ریا که همیشه بد نیست. خیلی ها می گویند اگر میخواهی ریا کنی، ریا کن ولی نه برای نگهبان و خدم و حشم قصر. برو پیش خود پادشاه، جلوی او خم و راست شو که لااقل اگر قرار است چیزی عایدت شود، یا اعتباری، چیزی پیدا کنی از دست پادشاه باشد نه دربان که هشت خودش گرو نه است.
حالا اگر قرار است خود شیرینی کنی آن هم پیش صاحب کار، باید مسیرش را بلد باشی، یعنی مسیر میانبرش را. چیزی که صاحب کار نتواند به راحتی از آن چشم پوشی کند. گاهی خود صاحب کار وظیفه ای بر دوش آدم می گذارد و می گوید اگر می خواهی به فلان مسند و فلان اعتبار برسی، راهش این است که روزی چند ساعت برای من کار کنی من هم آن قدر اعتبار و حقوق و مزایا به تو می دهم. می نشینی و دخل و خرجت را سبک سنگین می کنی، آن وقت حساب کار می آید دستت که با این ول خرجی ها، حالا حالا ها به جایی نمی رسی. بعد به فکر خود عزیزی میفتی، یا راه میانبری که دستت به خزانه باز شود و بتوانی مسندی برای خودت دست و پا کنی. می بینی تنها انجام وظایف کافی نیست. پس باید کارهای ظریف تری انجام داد. چه چیز بهتر از این که بدون این که صاحب کار چیزی از تو خواسته باشد، کارهای مهمش را انجام دهی، مثلا بچه هایش را از مدرسه بیاوری. یا خرید خانه اش را انجام دهی. بعد وقتی آخر شب می فهمد تو نصف کارهای خانه اش را انجام داده ای خوشحال می شود. نمی تواند فراموشت کند. وقتی می بیند دست بچه اش شکلات داده ای، یا مثلا پیش از آنکه اهل خانه اش بخواهد بروند بازار و نان بخرند تو جلو جلو نان رسانده ای در خانه اش، کیف می کند. احساس می کند داری وظایف او را انجام می دهی. دنبال کار مملوک ها که راه بیفتیم، خیلی قبل تر از آنکه صاحب کار وظیفه ای بر دوشمان بگذارد، یکدفعه مالک توجه می کند این کیست که دارد کارهای اهل و عیال مرا بر دوش می کشد، و خدا خودش گفته که “الناس عیالی”،"مردم زن و بچه من هستند.” مگر می شود کسی کارهای زن و بچه صاحب کار را بدون اینکه از او چیزی خواسته باشد یا بر دوشش بار کرده باشد انجام دهد و صاحب کار بی تفاوت باشد. راه جلب توجه همین است. تا هنوز مالک چیزی نخواسته خودمان بدویم و برای زن و بچه اش کار کنیم. حالا هر کس می خواهد باشد، خوب، بد، زشت یا زیبا. بارهای خدا را از روی زمین برداریم هر چند کوچک.
نوشته محمد علی رکنی
نقل است که نیمه شبی چند دوست به قایق سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد با هم در گفتگو برآمدند که چقدر راه رفته ایم؟ تمام شب را پارو زده ایم!
باید مسیری خیلی طولانی را پیموده باشیم…
اما نور خورشید که دور و برشان را روشن کرد، دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند!
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانوس بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!
قایق تو به کجا بسته شده است؟
به بدنت؟
به افکارت؟
به ترسها و نگرانیهایت؟
به گذشته ات؟
به عواطفت…؟
ترس، طناب است.
نومیدی طناب است.
باورهای اشتباه طناب است.
مهم نیست که چقدر نماز بخوانی؛ به رحمت خدا که ایمان نداشته باشی، طناب بسته ای.
مهم نیست که چقدر کار و تلاش کنی، به روزی بیکران خدا و ثروت بی نهایتش که به تو هم خواهد بخشید، ایمان نداشته باشی، همچنان فقیر خواهی بود.
مهم نیست که چقدر درس خوانده ای و چه مدرکی گرفته ای، همین که باور درست نداشته باشی، نمی توانی پول در بیاوری.
مهم نیست که چقدر سن و سال داشته باشی، باورهایت که ایراد داشته باشد، همچنان پیشرفت نخواهی کرد.
خیلی چیزهای به ظاهر مهم، آنقدر ها هم مهم نیستند.
باورهای غلط، نومیدی و ترس طنابهایی هستند که هر چقدر تلاش کنی، بدون باز کردنشان از خودت حرکت نمی کنی.
باید باور داشته باشی که خدا برایت خوشبختی، سلامتی، ثروت، خوشحالی و عاقبت بخیری می خواهد.
اگر هنوز باور نداری، تمام عمر هم که تلاش کنی، نه معشوقت را می یابی، نه ثروت می آفرینی، نه زندگی عالی میسازی و نه آنچه که عالی ترین است می شوی.
تلاش زمانی جواب می دهد که باورهای عالی داشته باشی.
پند یک پدر پیر روی تخت بیمارستان در حال مرگ به فرزندش:
- منتظرهیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش و اشکهایت را با دستان خود پاک کن(همه رهگذرند)
- زبان استخوانی ندارد ولی اینقدر قوی هست که بتواند به راحتی قلبی را بشکند(مراقب حرفهایت باش)
- به کسانی که پشت سرت حرف می زنند بی اعتنا باش آنها جایشان همانجاست دقیقا پشت سرت(گذشت داشته باش)
- گاهی خداوند برای حفاظت از تو کسی یا چیزی را از تو می گیرد اصرار به برگشتنش نکن پشیمان خواهی شد(خداوند وجود داردٰ پس حکمتش را قبول کن)
- عمر من 80 ساله ولی مثل 8 دقیقه گذشت داره به پایان میرسه(تو این دقیقه های کمٰ کسی را از دست خودت ناراحت نکن)
- قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش
- انسان بزرگ نمی شود جز به وسیله فکرش
مصرف گرايي كه از جمله برداشت هاي متقن ايرانيان از فرهنگ سرمايه داري و ماديگراي غرب است باعث شده هر روز مدلي نو و جنس جديدي در بازار ببينيم و بازارهاي ما مملو از جمعيت شود بدون اينكه بدانيم آيا نياز به اين محصول داريم يا نه؟ يا اينكه جنسي كه در حال حاضر داريم از آن استفاده مي كنيم واقعا بلا استفاده است يا اينكه هوس ما باعث خريد محصولي جديد شده است.
اين موضوع را وقتي در بحث پوشاك دنبال ميكني مي بيني كه سالانه بيش از چندين بار براي خريد لباس و پوشاك به بازار مي روي و محصولاتي كاملا هم كاركرد را از مدل هاي مختلف در كمد منزل انبار مي كنيم يكي از اين پوشاك نيز كفش است بحث من در اينجا مصرف گرايي در اين زمينه نيست بلكه اينها مقدمه اي بود براي اين قسمت كه آيا ما از مدل هايي كه مصرف مي كنيم اطلاع داريم يا اينكه چون ماهواره آن را تبليغ كرده و يا در بازار جنس غالب شده اقدام به خريد مي كنيم؟
كفش هاي پاشنه بلند از كجا آمد؟
شايد در خانواده همه ما اين موضوع شايع باشد حالا كمتر و يا بيشتر وقتي زنان خانواده براي خريد كفش به بازار مي روند اولين گزينه هاي مد نظرشان كفش هاي پاشنه بلند است اما اصلا نمي دانند كه فلسفه پوشيدن اين مدل كفش چيست؟ در كجا استفاده مي شده؟ و يا چه امراضي دارد؟ در اواخر سال هاي 1840 و 1850 پاشنه ها به چكمه ها اضافه شدند اما نشانه خوش پوشي زنان از لحاظ كفش ، پوشيدن كفش ضخيم انگليسي در هنگام روز،كفش چرمي كه با بند و مادگي يا دكمه بسته مي شد و يا كفش چرم، پارچه اي در هنگام عصر بوده است و كفش پاشنه بلند كاربرد ديگري داشته كه در دهه 70 و 60 به بعد اين كاربرد حكم رسمي مي يابد. كفش هاي پاشنه بلند براي فرم دادن به بدن براي روسپيان بوده است كه در كاواره ها بدن فروشي مي كردند و در حال حاضر هم پوشيدن اين كفش ها نشانه همين فعاليت در كشور هاي غربي است. اين در حالي است كه زنان جامعه ما بدون اطلاع از اين امر همواره انتخاب اولشان كفش هاي پاشنه بلند است. جالب اينجاست كه در آن زمان در آمريكا به دليل امراضي كه اين كفش ها دارد به جز كاواره ها زنان در جاهاي عمومي از كفش هاي راحتي استفاده مي كردند اما زنان جامعه ما با مشقت به خاطر فخر فروشي با اين كفشها در خيابان راه مي روند. حتي جان فيسك انديشمند انسانگراي غربي نيز در اين خصوص مي گويد:پوشيدن كفش پاشنه بلند توسط زنان باعث مي شود كه هنگام راه رفتن و ايستادن بخشي از بدن آنان برجسته شود كه براي مردان جاذبه جنسي ايجاد كند.بنابراين زنان خود را در نظر مردان به صورت يك شي جنسي جذاب در مي آورند و در اختيار آنان قرار مي دهند همچنين پوشيدن كفش پاشنه بلند آنها را از لحاظ فعاليت و نيروي جسماني محدود مي كند و به صورت خود ساخته در توليد فرهنگ مد سالانه سهيم مي شوند چرا كه با محدود كردن خود ضعف و ناتواني خود را نمايانگر مي كنند و فعاليت هاي مردانه را بيشتر نشان مي دهند.
امراض كفش هاي پاشنه بلند
وقتي خانمي پاهايش در كفش پاشنه بلند ليز مي خورد به سرعت تعادل خود را از دست مي دهد و به سختي راه مي رود وقتي خانم ها از كفش پاشنه بلند استفاده مي كنند راحتي خود را فداي مد مي كنند به طبع پاشنه هاي بلند پا را زيبا تر نشان مي دهد اين امر تنها بخاطر نگاه ابزاري است كه غربي ها به زن دارند و آن را وسيله ي ارضاي نياز جنسي خود مي دانند ولي تاثير تدريجي و منظم به دليل بالا بودن پا بيشتر از آن چه كه انتظار داريد خود را نشان مي دهد وقتي كفش پاشنه بلند مي پوشيد مهم است بدانيد كه دقيقا چه چيزي را داريد براي زيبايي فدا مي كنيد. اول بدنتان را، دوم آبروي و حيثيت و عفافتان، سوم…
ديگر امراض كفش هاي پاشنه بلند عبارت است از:
كفش هاي پاشنه بلند علاوه بر ايجاد درد و تغيير شكل پاها استفاده طولاني مدت از اين گونه كفش ها بر روي آناتومي عضلات ساق پا و زرد پي ها تاثير گذار است شيب زياد پاشنه هاي بلند كفش منجر به انقباض ماهيچه هاي ساق پا مي شود كه اي عارضه در نهايت موجب كوتاه شدن بافت ماهيچه اي ساق و سخت شدن زرد پي آشيل مي شود و از اين رو خانم ها هنگام راه رفتن با كفش تخت و يا كفش ورزشي احساس پا درد خواهند كرد. كفش پاشنه بلند حالت پا را تغيير مي دهد و گاهي مانع عملكرد درست پا مي شود. قرار گرفتن طولاني مدت پا در قالب اين كفش ها موجب كوتاه شدن تاندون آشيل مي شود كه ماهيچه ساق پا را به پاشنه وصل مي كند اين وضعيت تاندون را حساس و دردناك ميكند.
پوشيدن مداوم اين نوع كفش برآمدگي اي در پشت پاشنه بوجود مي آورد كه حاصل از اصطكاك پشت كفش با پاي فرد است. همچنين تغيير در شكل ستون فقرات نيز از ديگر امراض اين كفش هاست.